انواع نمودار
همان طور که در درسهای قبلی بیان شد، تحلیل تکنیکال در فارکس معطوف به بررسی تاریخچه قیمت و شناسایی سطوح حساسی است که در اثر رفتارهای بازار در طول زمان ایجاد شدهاند. تاریخچه قیمت را میتوان در قالب سه نوع نمودار به تصویر کشید:
نمودار خطی
نمودار میلهای
نمودار شمعی
نمودار خطی
نمودار خطی که نمونهای از آن را در زیر مشاهده میکنید تعریف سادهای دارد. با ثبت کردن قیمتهای یکسان در بازههای مشخص و وصل کردن آنها به یکدیگر میتوان یک نمودار خطی را به دست آورد. به عنوان مثال با وصل کردن قیمت آغازین (Opening Price) یک بازار، یعنی اولین قیمت ثبت شده در هر روز کاری بازار فارکس، برای یک بازه چند روزه، میتوان «نمودار خطی قیمتهای آغازین» را به دست آورد. یا نمودار مشابهی را برای قیمتهای بسته شدن یک بازار، یا میانگین قیمت گشایش و بسته شدن در روز، یا میانگین کف و سقف روزانه را به دست آورد.
همانطور که پیدا است، نمودار خطی قادر به نشان دادن اطلاعات زیادی نیست بلکه تنها یک روند کلی را از بازار ترسیم کرده و در اختیار میگذارد. با این حال نمودار خطی که بر مبنای قیمت خاتمه رسم شود قابل اتکا تر است.
نمودار میلهای
نمودار میلهای از نمودار خطی پیچیدهتر است. از این نمودار به تناوب در مدیریت حساب فارکس خود و یا در نرم افزار متاتریدر یا هر نرم افزار تجاری دیگر بهره خواهید برد (دانلود متاتریدر۴). در هر میله، چهار قیمت مربوط به بازه زمانی مشخص گنجانیده میشود: قیمت آغازین، قیمت بسته شدن، قیمت سقف، و قیمت کف.
به تصویر زیر توجه کنید:
- خط افقی که در سمت چپ میله قرار دارد نشانگر قیمت «آغازین» است.
- پایینترین قسمت میله را قیمت «کف» مینامیم.
- بالاترین قسمت میله قیمت «سقف» نام دارد.
- خط سمت راست میله هم قیمت «بسته شدن» بازار است.
از کنار هم قرار گرفتن میلههای مختلف، یک نمودار میلهای شبیه تصویر زیر خواهیم داشت:
نمودار شمعی
نمودار شمعی که منشا ژاپنی دارد در عین شباهت با نمودار میلهای، خیلی زیباتر و برای اکثر افراد قابل فهمتر است.
هر شمع از بدنه (قسمت بزرگ در وسط) و دو سایه در بالا و پایین تشکیل شده. شمعها در دو رنگ دلخواه قابل تنظیم هستند. برای مثال در تصویر زیر، بدنه سبز نشانگر شمع صعودی است و بدنه قرمز نشانگر شمع نزولی. شمع نزولی به معنای پایینتر بودن قیمت بسته شدن نسبت به قیمت آغازین است. و شمع صعودی نشانگر بالاتر بودن قیمت بسته شدن نسبت به قیمت آغازین.
نکته ۱: چنانچه در یک نمودار شمعی، به جای شکل رایج شمع (تصویر بالا) دو خط عمود بر هم مشاهده شد، یعنی به جای بدنه شمع یک خط افقی وجود داشت، این به معنای یکی بودن قیمت گشایش و خاتمه در شمع مذکور است.
نکته ۲: چنانچه در بالای شمع سایهای وجود نداشت، به معنای بسته شدن شمع در بالاترین قیمت است. و چنانچه در پایین شمع سایهای نبود، به معنای بسته شدن شمع در پایینترین قیمت است.
نمودار شمعی نسبت به دو نمودار دیگر محبوبتر است زیرا هم اطلاعات کاملی را در خود دارد و هم از لحاظ شهودی کاراتر است یعنی میتوان با یک نگاه اطلاعات لازم از هر شمع را به دست آورد.
تایم فریم یا بازه زمانی
تایم فریم یا بازه زمانی یکی از مفاهیمی است که به طور مستقیم در نمودارهای تحلیلی فارکس نمود پیدا میکند. این مفهوم را با یک مثال توضیح میدهیم:
چنانچه یک نمودار (خطی، میلهای یا شمعی) در تایم فریم هفتگی ترسیم شده باشد تمام قیمتهایی که در آن نمودار ثبت گردیدهاند مربوط به تایم فریم هفتگی میشوند. به عنوان مثال در یک نمودار هفتگی، هر شمع نشانگر قیمتهای آغازین، پایانی، سقف و کف مربوط به یک «هفته» است. یا در تایم فریم روزانه، قیمتهای هر شمع یا میله حاوی اطلاعات مربوط به یک روز وجود دارد.
مشابه همین امر در مورد تایم فریمهای دیگر نیز برقرار است. هر تایم فریم میتواند از ۱ دقیقه تا یک ماه یا حتی یک سال باشد. معمولا در تحلیل تکنیکی، به طور موازی دو یا سه تایم فریم مورد تحلیل قرار میگیرند تا نتایج، قابل اتکا باشند.
دو مفهوم دیگر از مفاهمی بسیار مهم در بازار فارکس و بطور کلی بازارهای مالی٬ سطوح حمایت و مقاومت میباشند که شما به عنوان یک تاجر بازار٬ در هر شرکت فارکس و حساب فارکس با هر بروکری آنها را خواهید یافت. افراد مختلف ایدههای خاص خود برای تشخیص مناطق حمایت و مقاومت را دارند. پس در ابتدا به مسائل پایهای میپردازیم. به تصویر زیر توجه فرمایید:
همانطور که مشاهده میشود، روند زیگزاگی که به سمت بالا در حرکت است یک وضعیت صعودی را برای قیمت نشان میدهد. در چنین شرایطی، هر قله نقش یک سطح مقاومتی را ایفا میکند و قیمت برای حفظ روند صعودی خود، هر بار باید مقاومت قبلی را به سمت بالا بشکند.
اما بازار هرگز از نوسان جدا نیست. به عبارت دیگر همیشه صعود و نزول را در امتداد زمانیِ همدیگر داریم و فقط در مواقعی محدود و موقتی، یک نمودار حالت عمودی پیدا میکند. بنابراین پس از هر صعود، قیمت به پایین نیز حرکتی خواهد کرد و مناطق سبز رنگ را به عنوان حمایت ثبت میکند.
عکس این مورد، درباره روند نزولی صدق میکند؛ یعنی در یک روند نزولی هر کف، یک سطح مقاومتی را نشان میدهد و هر سقف یک سطح حمایتی را.
در اصل ماهیت هر دوی این سطوح «مقاومت در برابر قیمت» است ولی در هر روند، سطوحی که در برابر روند قرار میگیرند مقاومت به حساب میآیند و سطوحی که در موقعیت پشتیبانی از روند قرار میگیرند، حمایت نامیده میشوند. البته به طور عام، به سد در برابر صعود «مقاومت» گفته میشود و به سد در برابر نزول «حمایت».
نحوه تشخیص حمایت و مقاومت
نکتهای که باید به آن دقت داشت این است که بسیاری افراد، حمایت یا مقاومت را «خط» میپندارند حال آنکه این مفاهیم خیلی مواقع در قالب «مناطق دارای عمق» نیز در نمودار آشکار میشوند. به تصویر زیر دقت کنید:
همان طور که پیدا است سایههای پایینی ۳ شمع، خط افقی حمایت را شکستهاند ولی با این حال قیمت تا لحظه ثبت شده در نمودار بالا، قادر به عبور از سد نشده. بنابراین حمایت مورد نظر محدود به خط چشمی نمیشود و دارای عمق است.
اما چنین سطوح یا مناطقی چطور تشخیص داده میشوند؟ یکی از رایجترین روشهای تشخیص حمایت و مقاومت، تشخیص چشمی است. در این روش با نگاه کردن به سطوحی که قیمت دو، سه یا چند بار با فاصله زمانی نسبت به آنها واکنش نشان داده پی به وجود یک منطقه از نوع حمایت یا مقاومت میبریم.
روشهای فنی دیگری برای پیشبینی کردن مناطق حمایت و مقاومت بالقوه وجود دارد که در درسهای بعدی به آنها خواهیم پرداخت ولی نکته مهم این است که موثقترین نوع تشخیص، همچنان تشخیص چشمی خواهد بود.
درجه اهمیت خطوط حمایت یا مقاومت
تشخیص درجه اهمیت سطوح به روش چشمی، چندان پیچیده نیست و میتوان نکتههای مهم زیر را برای آن بر شمرد:
۱. تعداد دفعات برخورد: هر چه تعداد عکسالعملهای قیمت به یک سطح بیشتر باشد، درجه اهمیت آن سطح بالاتر میرود. به عنوان مثال سطحی که قیمت ۳ بار به آن عکسالعمل نشان داده موثقتر از سطحی است که یک بار قیمت با برخورد به آن برگشت کرده.
۲. مدت زمان ماندگاری: یک منطقه مقاومتی یا حمایتی که ۳ ماه در مقابل عبور قیمت پایداری کرده از منطقهای که تنها ۲ روز از ایجاد آن میگذرد، مهمتر است.
۳. وقوع در تایم فریمها بالاتر: بسیاری از مناطق حمایتی یا مقاومتی که در تایم فریمهای پایین واقع شدهاند، در تایم فریمهای بالاتر حتی اثری از آنها دیده نمیشود زیرا در دل یک شمع یا میله بزرگتر قرار دارند و قابل تشخیص نیستند. اما هر چه تایم فریم وقوع چنین مناطقی بزرگتر باشد (تایمفریمهای روزانه و هفتگی بسیار مهم هستند) حمایت یا مقاومت مورد نظر اهمیت بالاتری پیدا میکند.
۴. وقوع در نزدیکی سطوح روانی: برخی سطوح به خاطر رُند بودن و یا مورد انتظار بودن برای لمس توسط قیمت، اهمیت بالاتری دارند.
در تصویر زیر چند نمونه از حمایت و مقاومت دارای اهمیت نسبی مشخص شده:
شکسته شدن حمایت یا مقاومت
به یاد داشته باشید که شکسته شدن یک سطح یا منطقه مقاومتی (یا حمایتی) توسط یک شمع یا یک میله به سادگی قابل مشاهده است ولی این به معنای از بین رفتن مقاومت (حمایت) مذکور و تضمین حرکت قیمت در جهت مورد نظر نیست. به تصویر زیر دقت کنید:
در شرایطی مثل رویداد فوق، قیمت پس از شکستن حمایت اول به سادگی یک حمایت دیگر در ورای آن ثبت کرده و این بدان معنا است که یک منطقه حمایتی جدید بین این دو سطح شکل گرفته و در آینده نقش خود را در قبال قیمت ایفا خواهد کرد.
در چنین شرایطی، ما با یک شکست غلط روبرو هستیم یا به عبارت دیگر با تشکیل یک سطح مقاومتی یا حمایتی جدید، که در پیوند با سطح قبلی یک منطقه دارای عمق را تشکیل میدهد. به نمونههای آمده در تصویر زیر توجه نمایید:
تکنیک تعویض نقش
فهمیدیم که تشخیص شکست شدن یک سطح مقاومتی یا حمایتی کار چندان آسانی نیست. اما برای راحتتر شدن این امر میتوان با در نظر داشتن مفهومی به نام «تعویض نقش» به شکسته شدن سطوح حمایت یا مقاومت توجه کرد.
«تعویض نقش» به این معنا است که به عنوان مثال، یک خط مقاومت بعد از شکسته شدن میتواند به یک خط حمایت تبدیل شود، و بالعکس. به این صورت که بعد از شکسته شدن، قیمت به سمت آن بر میگردد و با لمس آن و نشان دادن عکس العمل بازگشتی، تعویض نقش آن را تایید میکند و سپس به مسیر خود در جهت شکستی که اتفاق افتاده ادامه میدهد. در چنین شرایطی موقعیتهای معاملاتی بهتری در دسترس معاملهگران قرار میگیرد.
همانطور که میبینید با تکیه بر این تکنیک و کمی صبر میتوان از صحت شکست یک خط حمایت یا مقاومت مطمئن شد. البته، تعویض نقش تنها یک بار میتواند مورد استفاده قرار گیرد و چنانچه خط دوباره شکسته شود، آن را کلا از روی نمودار حذف میکنیم.
برای فهمیدن پایه ای بازارهای مالی و مقدمات تجارت دربازار سهام و ارز و فارکس و باینری آپشن نیاز به دانستن مقدماتی داریم که دراینجا سعی میکنیم در حد توان به توضیح هرکدام از این موارد بپردازیم. دانستن این مقدمات اگرچه برای شروع کار دربازارفارکس و مدیریت یک حساب فارکس لازم نیست ولی دانستن این مقدمات٬ احتمال موفقیت افراد در این بازار پرتلاطم را افزایش می دهد.
تعریف بازارهای مالی
«بازار مالی» به بازاری گفته میشود که افراد و نهادها میتوانند با هزینه تبادل اندک، در آن به مبادله اوراق بهادار، کالاها و سایر موارد قابل تعویض بپردازند. اوراق بهادار شامل سهام و اوراق قرضه، و کالاها شامل فلزات گرانبها، اقلام کشاورزی و ... میشود.
هدف اصلی بازارهای مالی رساندن پولها و وجوه اضافی پس انداز کنندگان به کسانی است که قصد دارند بیشتر از درآمد خود خرج کنند. بازارهای مالی این امکان را به وجود میآورند که وجوه از افرادی که فاقد فرصتهای سرمایهگذاری هستند به دست کسانی برسد که دارای چنین فرصتهایی هستند و ایفای چنین نقشی، هم موجب افزایش تولید و کارآیی کل سیستم اقتصادی و هم موجب بهبود رفاه اقتصادی مصرف کنندگان میشود.
دستهبندی بازارهای مالی
برای تقسیم بازارهای مالی روشها و مؤلفههای متعددی وجود دارد. در اینجا بر اساس «اقلام مورد مبادله» این بازارها را به ۴ نوع تقسیم میکنیم:
۱. بازار سهام یا سرمایه: محلی عمومی برای خرید و فروش سهام شرکتهای معتبر از طریق کارگزاریها است؛ بورس سهام تهران نمونهای از این بازاراست. (واژه بورس بر گرفته از نام فردی به نام واندر بورس است که در اوایل قرن ۱۵ میلادی، در شهر بروژ بلژیک زندگی میکرده و صرافان شهر در مقابل خانه وی به داد و ستد میپرداختهاند.)
۲. بازار کالاها: محلی برای خرید و فروش محصولات اولیه و خام است. به عنوان مثال بورسهای کالا که در آن محصولات کشاورزی، مواد معدنی مانند فلزات، نفت و مشتقات آن مبادله میشوند.
۳. بازار اوراق قرضه یا بدهی: در این بازار اوراق قرضه صادر شده توسط دولتهای مختلف معامله میشود.
۴. بازار مبادلات ارز: در بازار مبادلات ارزی که شرکت های فارکس مثال خوبی برای این گونه بازارها هستند٬ (Foreign Exchange یا FOREX) ارزهای بینالمللی مبادله میشوند.
انواع معامله یا قرارداد
۱. قرارداد آنی (Spot): در این قرارداد خریدار میبایستی کل وجه قرارداد را همراه با کارمزد کارگزار به شکل نقدی پرداخت نماید و فروشنده نیز باید تا حداکثر دو روز کاری کالا یا ارز مورد معامله را به خریدار تحویل نماید. به این نوع قرارداد، قرارداد نقدی نیز گفته میشود.
۲. قرارداد آتی (Future): توافقنامهای مبتنی بر خرید یا فروش دارایی در زمان معین در آینده و با قیمت مشخص است. در این روش فروشنده مطابق توافقنامه تعهد مینماید مقدار معینی از دارایی یا کالایی با ویژگیهای مشخص را در سر رسیدی معین در مقابل مبلغی به خریدار تحویل دهد و خریدار نیز مبلغ مورد توافق را در سر رسید میپردازد. هر یک از طرفین میتوانند قبل از سر رسید با انعقاد قراردادی دیگر، شخصی ثالث را در قرارداد اولیه جایگزین خود نمایند و پس از تسویه، از قرارداد خارج شوند.
۳. قرارداد سلف (Forward): این قرارداد که شبیه قرارداد آتی است، توافقی مبتنی بر خرید یا فروش یک دارایی در زمانی معین در آینده و با قیمت مشخص است. وجه تمایز آن با قرارداد آتی در این است که قرارداد آتی در بورس معامله میشود ولی قرارداد سلف در بازار فرا بورس مورد معامله قرار میگیرد.
۴. قرارداد اختیار معامله (Option): این نوع قرارداد خود به دو نوع تقسیم میشود:
قرارداد اختیار خرید: قراردادی است که به موجب آن عرضه کننده کالا، حق خرید مقدار معینی از کالای مورد نظر را در زمان معین و با قیمت تعیین شده در حال حاضر، به طرف دوم قرارداد اعطا مینماید بدون اینکه طرف دوم ملزم به خرید آن کالا باشد.
قرارداد اختیار فروش: قراردادی است که به موجب آن خریدار، حق فروش مقدار معینی از کالای مورد نظر را در زمان معین و با قیمت مشخص به طرف دیگر اعطا مینماید بدون آنکه فروشنده ملزم به فروش کالا در تاریخ قید شده باشد.
در همه قراردادهای اختیار خرید یا اختیار فروش، کارمزد بالاتری نسبت به انواع قراردادهای دیگر مورد محاسبه قرار میگیرد. بسته به زمان لغو یا تحویل کالا این قراردادها به دو نوع سیستم آمریکایی و اروپایی نیز تقسیم بندی میشوند.
در اینجا لازم به ذکر است که علاوه بر بازارهای بورس که دارای مکان فیزیکی هستند و معاملات رایج در آنها انجام میگیرد، بازاری به نام فرا بورس (Over-the-Counter) نیز وجود دارد که به صورت شبکهای مبتنی بر ارتباطات تلفنی و رایانهای است و معاملات در آن به صورت غیرحضوری صورت میگیرد.
برای فهمیدن پایه ای بازارهای مالی و مقدمات تجارت دربازار سهام ٬ارز٬ فارکس و باینری آپشن نیاز به دانستن مقدماتی داریم که دراینجا سعی میکنیم در حد توان به توضیح هرکدام از این موارد بپردازیم. دانستن این مقدمات اگرچه برای شروع کار دربازارفارکس و مدیریت یک حساب فارکس لازم نیست ولی دانستن این مقدمات٬ احتمال موفقیت افراد در این بازار پرتلاطم را افزایش می دهد. شرایط ورود به بازارهای مالی به قصد انجام معامله و کسب سود، بسیار آسان است و این بازارها، افراد زیادی را برای معامله در آنها اغوا میکند. امروزه انجام معامله در بازارهای مالی به سادگی فشردن یکی از دکمههای صفحه کلید کامپیوتر است و هر کسی بدون دانش کافی میتواند آن را انجام دهد، ولی چنین فرد یا افرادی به هیچ عنوان معاملهگر -حتی از نوع مبتدی- نیستند زیرا کار آنها بر تحلیل علمی استوار نیست. لقب مناسب برای چنین افرادی قمارباز است، نه معاملهگر. زیرا آنها فقط با تکیه بر بخت و اقبال به این کار روی آوردهاند.
هر معاملهگری باید این دریافت را به خوبی در درون خود جا بیندازد که بازار بزرگتر از تک تک نقشآفرینانی است که در آن به فعالیت مشغولند. بنابراین هرگز نباید با بازار درگیر یا به امید موفقیت شانسی وارد آن شد، بلکه باید بر اساس تحلیل (بنیادی، تکنیکی یا هر دو) با آن همراه گردید و از موقعیتهای مختلف کسب سود کرد.
تقریبا تمام افرادی که مدتی را در این حرفه گذراندهاند، بر سر این مورد اجماع دارند که سه عامل برای موفقیت در بازارهای مالی و مدیریت حساب فارکس شما تعیین کننده است:
۱. مدیریت سرمایه
۲. دانش و تجربه (توانایی تحلیل بازار)
۳. نگرش فردی و روانشناسی شخصی
نادیده گرفتن هر یک از عوامل فوق یا کوتاهی در رعایت اصولی که بر مبنای آنها شکل میگیرد، بدون تردید منجر به از دست رفتن مقدار قابل توجهی از سرمایه میشود. در اینجا منظور از سرمایه، نه تنها سرمایه مادی بلکه حتی اعتماد به نفس و عمر افراد است. تجربه نشان داده که اکثر افراد در هنگام ورود به بازارهای مالی و فارکس ، خود را دارای بخت و اقبال بلند میپندارند و به غلط فکر میکنند که قادر هستند در لحظه، تصمیمهایی درست برای سرمایهگذاری و معامله اتخاذ کنند. این افراد به خاطر نداشتن تجربه کافی به راحتی اصول مدیریت سرمایه و یا اصول تحلیلی خود را زیر پا گذاشته و با نگرش غلط اقدام به ورود احساسی یا هیجانی به موقعیتهای معاملاتی میکنند. سپس با وارد آمدن اولین ضرر به حساب معاملاتیشان، اقدام به ورود به موقعیتهای غلط بعدی کرده و در مدتی کوتاه سرمایه خود را از دست رفته میبینند.
۴ نمونه از قوانین مدیریت سرمایه
از بین ۳ عامل لازم برای موفقیت که ذکر شد، ابتدا به نمونهای از قوانین مدیریت سرمایه میپردازیم. ذکر این نکته ضرورت دارد که شما میتوانید قوانین دیگری را هم به این مجموعه بیَفزایید تا بتوانید مدیریت سرمایه خود را دقیقتر اجرا کنید.
۴ قانونی که در زیر میآیند قوانین مدیریت سرمایه «جسی لیوِر مور» هستند که یکی از بزرگترین معاملهگران قرن ۲۰ میلادی بوده. قوانین او همان قدر که در بحران مالی ۱۹۲۹ مؤثر بودهاند امروزه نیز میتوانند به کمک معاملهگران بیایند.
قانون ۱:همه پول خود را نبازید!
زمانی که فرد با دید قمار کردن وارد یک موقعیت معاملاتی میشود، وقوع هر اتفاقی ممکن است. میتوان در یک لحظه ده ها برابر سود کرد و سپس در معاملهای دیگر همه آن را همراه با اصل سرمایه از دست داد. ولی معاملهگران واقعی با دید درست و بر اساس تحلیلهای خود وارد موقعیتهای معاملاتی میشوند.
اما آیا از دست ندادن پول به همین سادگی است؟ اگر چنین بود همه میتوانستند در این حرفه میلیاردر باشند. جسی لیور مور در حقیقت با وضع این قانون در صدد بر آمده تا این اصل ساده را در ذهن تثبیت کند که هر معاملهگر بایستی هر آنچه در توان دارد انجام دهد تا در بازی باقی بماند و بر این اساس، هرگز نباید تمام سرمایه خود را روی یک موقعیت معاملاتی قرار دهد.
او معتقد است که معاملهگر بایستی به صورت پلکانی سرمایه خود را به یک موقعیت معاملاتی تزریق کند. به این صورت که درصدی از آن را در ابتدا وارد معامله نماید، و سپس با وارد شدن به سود و کسب اطمینان نسبی از درست بودن تحلیل (بنیادی یا تکنیکی) خود، سرمایه بیشتر را تزریق نماید.
پس در واقع در اینجا هدف تزریق سرمایه به موازات حرکت قیمت در جهت دلخواه معاملهگر است که منجر به انباشته نشدن ضرر بر روی اصل سرمایه خواهد شد. زیرا چنانچه تحلیل اولیه اشتباه بوده باشد، میتوان با ضرری اندک از موقعیت معاملاتی خارج شد. حال آنکه در صورت ورود با کل سرمایه، ضرری سنگینتر در انتظار ما خواهد بود.
پس به بیان دیگر، این قانون به ما میگوید که «کسب سود بیشتر با تزریق کل سرمایه در گام نخست» در اولویت قرار ندارد بلکه محدود کردن ضرر است که باید اولویت نخست هر معاملهگر باشد.
قانون ۲: همواره برای معامله خود حد ضرر تعیین کنید
یکی از پیشامدهای روانی که همیشه باعث فرو رفتن معاملات در ضرر میشود عدم پذیرش اشتباه بودن تحلیل است. در چنین مواقعی فرد با اصرار بی دلیل بر قطعیت تحلیل خود، موجبات فرو رفتن هر چه بیشتر معامله در ضرر را فراهم میکند که گاه به از دست رفتن کل سرمایه و بر هم خوردن تعادل روانی او نیز میانجامد.
از آنجا که اجتناب از ضرر امری محال است در صورت فرو رفتن معامله در ضرر، مفهومی به نام «حد ضرر» به کمک شما میآید که یکی از مهمترین اصول درمدیریت حساب فارکس است. این سطح احتیاطی که به آن «حد ضرر» گفته میشود بستگی مستقیم به «میزان ریسک شما بر روی آن معامله، حجم سرمایه حساب معاملاتی شما، و فراریّت جفت ارز مورد معامله» دارد.
قانون ۳: همیشه پول نقد داشته باشید
یک معاملهگر بدون پول نقد مساوی است با یک سینما بدون پروژکتور. هر معاملهگری باید همیشه پول نقد در اختیار داشته باشد تا در مواقع اضطراری بتواند وارد معامله شود. در حقیقت این قانون باعث میشود که افراد از تزریق کل سرمایه خود -در قالب یک یا چند معامله- به بازار خودداری کنند و بیاموزند که گاهی با صبر، بازار موقعیتهای بهتری را نصیبشان میکند. بنابراین در اختیار داشتن نقدینگی، مانند داشتن فشنگ در خشاب است. به خاطر بسپارید که این همیشه سرعت عمل نیست که برای شما موفقیت به بار میآورد بلکه گاهی «صبر» کلید موفقیت است. با داشتن پول نقد در حساب خود، همیشه آماده ورود به موقعیتهایی خواهید بود که مدتها منتظر فرا رسیدن آنها بودهاید.
قانون ۴: به معامله اجازه پیشروی در سود را بدهید
برای خیلیها سخت ترین بخش این حرفه، نه تحمل ضرر بلکه صبر برای رسیدن معامله به حد سود مشخص شده است. بسیاری مواقع، دو یا چند معامله قبلی که با ضرر بسته شدهاند، بر روی «قدرت ریسک معاملهگر و تحلیل صحیح بازار توسط او» اثر میگذارند و وی را از دستیابی به سودی که میتوانست جبران آن ضررها باشد دور میکنند.
این بخش از معاملهگری، جزو بزرگترین درگیریهای درونی هر فرد است. لیور مور اعتقاد دارد که اگر یک معاملهگر بتواند ضررهای خود را کوچک نگاه داشته و به سودها امکان رشد بدهد، بدون شک موفقیت از آن او است. بنابراین چنانچه تحلیل شما برقرار بود و نشانهای دال بر نقض آن مشاهده نکردید، نباید تسلیم تردید، ترس یا دودلی خود شوید بلکه بایستی به تحلیل وفادار بمانید. ضمن اینکه اگر به دلایل غیر فنی معاملات خود را ببندید، هرگز تخمین درستی نسبت به صحت روش تحلیلی-معاملاتی خود نخواهید داشت که این نیز یکی دیگر از ایرادهای بزرگ تخطی از سیستم معاملاتی است.
بنابراین نگرانی خود را بیشتر معطوف معاملاتِ در ضرر فرو رفته کنید و در مورد معاملات سود دِه، فقط اجازه دهید تا مرز مناسب رشد کنند. البته این به هیچ عنوان به معنای نادیده گرفتن قانون شماره ۲ نیست و شما برای تمام معاملات خود باید حد ضرر را تعیین کنید، حتی آنهایی که در سود هستند. منتهی زمانی که یک معامله در سود فرو رفت باید به مرور و پس از طی کردن فواصل مطمئن توسط قیمت، حد ضرر را نیز جا به جا کنید.
سعی میکنم در این وبلاگ دانش خود و شما را در مورد فارکس و تجارت در بازارهای جهانی بالاببریم. با هم کمک کنیم تا حساب فارکس مان بهتر کار کند! :)